این افراد را هرگز برای زندگی مشترک انتخاب نکنید
تاریخ انتشار: ۲۰ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۱۷۱۹۶۰
برای ازدواج با این افراد، باید احتیاط کنی! چطور بشناسیم؟ «نه» به آن هایی که می خواهند پادشاهی کنند! زندگی زیر سقف بی احساس ها ازدواج با یک شکست خورده! برای ازدواج با این افراد، باید احتیاط کنی!
به گزارش اقتصاد آنلاین، این افراد از رفتار مسئولانه و سنجیده طفره می روند و شرایطی را فراهم می آورند که همسر آن ها برایشان نقش «والد» را ایفا کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
چند صفت ویژه برای شناسایی این افراد در ادامه ذکر می شود:
الف- توانایی نداشتن در پذیرش مسئولیت های مالی و حل مشکلات اقتصادی
ب- غیر قابل اعتماد بودن
ج- بی هدفی و بی انگیزگی
این افراد نسبت به بخش اقتصادی زندگی خود بی توجه هستند و درباره آن کوتاهی می کنند به این دلیل که نمی خواهند بزرگ شوند و مسئولیت زندگی را به دست بگیرند. همچنین از فردی که هنوز کودک مانده است انتظار نمی رود که به حرف هایش عمل کند و از رسم و رسومات اجتماعی به طور کامل باخبر باشد. وقتی یک فرد می خواهد ازدواج کند از او انتظار می رود که مسئولیت پذیر و وظیفه شناس باشد تا بتوان به او اعتماد کرد. فردی که هنوز از لحاظ فکری و اخلاقی بالغ نشده است برای زندگی نه هدف خاصی دارد و نه انگیزه ویژه ای. او باری به هر جهت زندگی را خواهد گذراند و بار زندگی را بر دوش همسرش خواهد گذاشت.
«نه» به آن هایی که می خواهند پادشاهی کنند!«افرادی که دیگران را کنترل می کنند»؛ این افراد نیز چندان گزینه مناسبی برای ازدواج نیستند، آن ها درست مقابل افرادی هستند که مسئولیت زندگی خود را بر عهده نمی گیرند. افرادی که دیگران را کنترل می کنند می خواهند همه تصمیم ها را خودشان بگیرند، هرگز درخواست کمک نمی کنند و به دیگران امر و نهی می کنند که چه کار بکنند و چه کار نکنند، آن ها برای دیگران تعیین تکلیف می کنند چرا که می خواهند کنترل همه چیز در دست خودشان باشد و هر کاری خواهند کرد تا مبادا احساس کنند که چیزی تحت تسلط و کنترل آن ها نیست.
این افراد از لحاظ عاطفی محدود و بسته هستند آن ها به سادگی احساسات و عواطف خود را بروز نمی دهند، حسودند، به راحتی وقتی چیزی مطابق میل آن ها نیست عصبانی می شوند، معمولا دارای عادت های وسواسی هستند و اصلا خوش ندارند که کسی برای آن ها تعیین تکلیف کند.
افراد کنترل کننده معمولا کمتر برای درمان اقدام می کنند چرا که در طی درمان احساس غلط تسلط مشاور آن ها را رنج می دهد و نمی توانند کنترل درمانگر را بر زندگی خود بپذیرند، چنین افرادی مطمئنا تسلط و کنترل همسر را در زندگی نمی پذیرند. لازم است که همه چیز در کنترل آن ها باشد. این افراد معمولا بر همسر و فرزندان بیشترین کنترل را اعمال می کنند. ازدواج با چنین افرادی به معنای پذیرش سلطه و کنترل آن ها بر زندگی است.البته این افراد معمولا والدینی سلطه جو و انتقادگر نیز می شوند.
زندگی زیر سقف بی احساس هادسته دیگر از افرادی که ازدواج با آن ها توصیه نمی شود، افرادی هستند که نمی توانند احساسات خود را بروز دهند. این افراد هرگونه عاطفه و احساسی را مسخره می کنند و بیان احساسات را کاری عبث و بیهوده می دانند. این افراد به راحتی می توانند زندگی مشترک را با مشکل مواجه کنند. همانطور که می دانید بخش عمده ازدواج ارتباط عاطفی است و افرادی که نمی توانند عواطف خود را بروز دهند زندگی مشترک شان دچار اختلال می شود.
این افراد نمی توانند احساسات و عواطف خود را نشان دهند و نمی توانند یا نمی خواهند درباره احساسات خود صحبت کنند.
چنانچه فردی نتواند احساسات خود را با شما در میان گذارد رابطه با او سطحی و در نهایت مایوس کننده خواهد شد. این حق مسلم ماست که از همسر خود انتظار داشته باشیم که احساسات و عواطف اصلی و بنیادین نظیر شادی، غم، یأس و عشق خود را بروز دهد. چنانچه او این توانمندی را نداشته باشد زندگی را به مسیر دشواری هدایت خواهد کرد. وقتی همسر ما از احساسات خود حرف نمی زند به این معنی است که رابطه ای وجود ندارد. تنها چیزی که در زندگی با این افراد وجود دارد یک قرار داد زندگی مشترک است نه یک ارتباط.
ازدواج با یک شکست خورده!ازدواج با فردی که شکست عشقی را تجربه کرده است و هنوز نتوانسته روح و روان خود را التیام دهد نیز از جمله مواردی است که از سوی کارشناسان و مشاوران توصیه نمی شود؛ چرا که چنین ازدواجی یأس آور است و موجب دلشکستگی خواهد بود.
این افراد ممکن است هنوز علاقه و یا خشم و انزجار شدیدی نسبت به معشوق قبلی خود در دل داشته باشند، ممکن است هنوز به خاطر ارتباط پیشین خود احساس گناه کنند و خود را مسئول بدانند و یا هنوز رنجش خاطر و آزار و اذیتی را که از رابطه قبلی دیده اند فراموش نکرده باشند و در شوک روحی به سر ببرند.
هر قدر خشم و عصبانیت بیشتری از گذشته در دل مانده باشد به همان میزان توانایی فرد برای عشق ورزیدن در روابط فعلی کاهش پیدا می کند.
البته برخی وسوسه می شوند که با این افراد ازدواج کنند تا آن ها را نجات دهند، غافل از این که التیام این افراد به زمان و کمک تخصصی نیاز دارد. اگر کسی تا به این حد آسیب دیده است باید به او وقت داد تا خود را به کمک مشاور متخصص التیام دهد.
منبع: بیتوته
منبع: اقتصاد آنلاین
کلیدواژه: ازدواج زندگی مشترک احساسات خود زندگی مشترک خود را بروز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.eghtesadonline.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اقتصاد آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۷۱۹۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«کودکان اُتیسمی» روی مرز باریک مرگ و زندگی
خبرگزاری مهر؛ گروه مجله_ زهرا افسر: عکس یک دختربچه اصفهانی صفحه شبکههای اجتماعیام را پر کرده بود؛ عکس دیانای بالای آن بزرگ نوشته: «گم شده». چند روزی اخبار را زیر و رو میکنم اما کسی از پیدا شدن دخترک ۱۱ ساله چیزی نمیگوید. تا اینکه خبر دیگری از دیانا «دختر بچه گم شده اصفهانی» پخش میشود.
دیانا گم نشده بود؛ مادرش او را به یک باغ متروکه برده و با چاقو دخترش را به قتل رسانده؛ بعد جسدش را آتش زده و همه جا اعلام کرده که دخترش مفقود شده است. چند روز از این خبر میگذرد اما فکر این دختر از سرم بیرون نیامده. بستگان نزدیکش گفتهاند این دختر مبتلا به «اتیسم» بوده است. بغض تمام وجودم را میگیرد. به دیانا فکر میکنم؛ به مادرش و به تمام کودکان اتیسمی و خانوادههایشان.
نجات مهدیها
از همان ابتدای کودکی، دایره افرادی که میتوانست با آنها ارتباط برقرار کند بسیار محدود بود. در اولین رفتارهای مهدی، مادرش فکر میکرد کودکش اجتماعی نیست و این کاملاً طبیعی است. اما بعد از مدتی علائم جدیتری از خود را نشان دادند.
مهدی رفتارها و نگاههای متفاوتتری از هم سن و سالهای خودش داشت و نداشتن قدرت تکلم به اضافه موارد دیگری که روز به روز در او ظهور میکرد مادرش را مصمم کرد تا پیگیر این حالات فرزندش باشد. مهدی دچار اختلال یکپارچگی حسی بود؛ یعنی اگر سرش به جایی برخورد میکرد درد را احساس نمیکرد؛ اگر ساعتها غذا نمیخورد گرسنه نمیشد یا بعد از غذا خوردن احساس سیری نداشت. بروز رفتارهای کلیشهای و حرکتی، علائم بیش فعالی و حتی مشکلات گوارشی موارد دیگری بود که نشان میداد مهدی شرایط ویژهای دارد.
مادرش که یک زن دهه شصتی است از همان روزهای اول مواجهه با این علائم به خوبی در مورد این اختلال تحقیق کرد و به موقع درمان فرزندش را شروع کرد. سالهای ۸۸-۸۹ میزان آگاهی نسبت به اختلال اتیسم تقریباً صفر بود تا جایی که حتی عده زیادی از اقوام و آشنایان این مادر سعی کردند او را از پیگیری این اختلال منصرف کنند و نسبت به این موضوع بسیار بدبین بودند. اما زن جوان دست برنداشت و با پیگیریهایش متوجه شرایط مهدی شد. خیلی زود درمان کودک دو ساله شروع شد و همین رسیدگی به موقع باعث شد مهدی حالا در سن ۱۶ سالگی با یک بچه سالم تقریباً فرقی نداشته باشد و اگر کسی گذشته او را نداند چندان متوجه این اختلال در او نمیشود؛ هرچند که این اختلال تا آخر عمر با او همراه است اما شدت آن بسیار کاهش یافته و کنترل شده است.
مدارا با ترس
مهدی کودک مبتلا به اتیسم به همراه مادرش در مراکز توانبخشی دورههای لازم را میدیدند و آموزش آنها همچنان ادامه داشت. او به دستور پزشک داروهایی را برای افزایش سطح تمرکزش مصرف میکرد تا بتواند در هفتسالگی مانند بچههای دیگر به مدرسه برود. سال ۹۴ برای خواندن اول ابتدایی به مدرسه رفت؛ اما نه یک مدرسه عادی. او باید سال سرنوشتساز کلاس اول را در مدرسه استثنایی میگذراند؛ سالی که معمولاً در ذهن و شکلگیری پایه تحصیلی همه کودکان بسیار تأثیرگذار است مخصوصاً برای کودک اتیسمی که شرایط احساسی ویژهای را تجربه میکند.
مهدی، روزهای اول با مادر یا دخترخالهاش سر کلاس درس میرفت؛ اما طولی نکشید که با محیط ارتباط برقرار کرد و توانست تنها پشت نیمکت بنشیند. ترسی که مهدی هفت ساله داشت این بود که نکند برای بازگشت از مدرسه دیر به دنبالش بروند. برای همین یک سوال را مکرراً تکرار میکرد: «مامان! یعنی مدرسهم تمام شد، تو جلوی دری؟».
مطالعات و تحقیقات پزشکی نشان داده که کودکان دارای اختلال اتیسم، ترسهای شدید اجتماعی و احساسی را تجربه میکنند، ترسهایی که شاید برای کودکان یا افراد دیگر معنایی نداشته باشد و غیر منطقی به نظر برسد؛ اما تمام وجود فرد مبتلا به اتیسم را در برمیگیرد و باعث میشود علائم و رفتارهای غیرعادی در او تشدید شوند. کنار آمدن با ترسهای مختلف افراد مبتلا به اتیسم یکی از دشوارترین مواردی است که خانوادهای این افراد با آنها مواجهاند و به صبر زیاد و روحیه قوی برای مدارا با آن نیاز دارند.
اختلال یا استعداد؟
چند ماه گذشت و مادر مهدی خوشحال بود که توانسته با پیگیری به موقع، کودکش را در همان سن هفت سالگی به مدرسه بفرستد؛ تا اینکه یک روز مهدی ناراحت به خانه آمد و گفت دیگر نمیخواهد مدرسه برود. وقتی دلیلش را پرسیدند جواب داد: «من از بچههای دیگر دیرتر یاد میگیرم و آنها من را مسخره میکنند.» خانوادهاش گمان کردند بهانه میآورد تا از زیر درس خواندن فرار کند؛ اما پایان کلاس اول ابتدایی که رسید، مدیر مدرسه کارنامهها را تحویل داد و به مادر مهدی گفت باید یک بار دیگر بخاطر شرایط خاصش اول ابتدایی را تکرار کند. او در ریاضی و نقاشی خوب بود اما در فارسی نه. مهدی فارسی را از سمت چپ مینوشت؛ کاری که شاید بیش از یک اختلال یک استعداد و توانایی خاص باشد.
دومین سالی که مهدی کلاس اول بود هم تمام شد اما بار دیگر به او گفتند که نمیتواند به کلاس دوم برود. بالاخره با پیگیریهای فراوان مادر مهدی مشخص شد دلیل عقب ماندن فرزندش از سایر دانشآموزان کلاس این است که بچههایی که از لحاظ ذهنی مشکل دارند با آنها که معلولیت جسمی دارند و از نظر مغزی سالم هستند، با هم در یک کلاس هستند. در چنین شرایطی طبیعی بود که کودکان اتیسمی و کودکانی که از نظر ذهنی شرایط خاصی دارند از بقیه دانشآموزان عقب بمانند.
مهدی حالا ۱۶ سال دارد و چند سالی است به همراه خانوادهاش مهاجرت کرده است. کودکی که دو سال در کلاس اول ابتدایی درجا زده بود هفت ماه بعد از مهاجرت به ایتالیا میتوانست به ایتالیایی حرف بزند و بنویسد. حالا موفق شده در سن ۱۶ سالگی وارد دانشگاه شود؛ هرچند هنوز با برخی ترسها و اضطرابها و علائم دیگری از اتیسم دست و پنجه نرم میکند.
آدم امن کودکان خاص باشید
نکته مهم این است که با گذشت سالهای زیاد از شناسایی اختلالاتی مانند اتیسم، هنوز هم آگاهی چندانی نسبت به آن وجود ندارد. رسانههای مختلف، تولیدکنندگان آثار صوتی و تصویری و دستگاههای مربوطه، برای شناساندن بیماریهای خاص و فرهنگ رفتار با آنان چه کردهاند؟ چند اثر هنری در این زمینه ساخته شده است؟
فارغ از حوزه رسانه، کارکنان مراکز مختلف از کادر درمان و آموزش گرفته تا خدمات مختلف و شرکتهای خصوصی زمانی آگاهی و اطلاعات لازم درباره نحوه رفتار با این افراد را دارند؟ این کودکان روزی بزرگ میشوند و ح تی اگر در محیط تحصیلی جداگانهای درس خوانده باشند، نیاز دارند روزی کنار بقیه مردم وارد بازار کار شوند. گروههای مخالف جامعه چقدر پذیرش، معرفت و دانش کافی برای تعامل صحیح با این افراد را دارند؟
هرچند امروزه آموزشهای بیشتری درباره چگونگی رفتار با این کودکان به مردم داده شده؛ اما هنوز نوع رفتار صحیح با افراد اتیسمی آن طور که باید در جامعه فراگیر نشده است. نه تنها جامعه، حتی اطرافیان این کودکان ممکن است هنوز با این خلأ آموزشی مواجه باشند و درست ندانند که طرز برخورد با یک اتیسمی چگونه است. خیلی اوقات بستگان، ناخواسته روان کودک دارای اختلال اتیسم را مورد آزار قرار میدهند و این در حالی است که این افراد اتیسمی به هیچ عنوان نباید از طرف نزدیکان خود احساس ترس و ناامنی کنند.
کوچکترین جملات یا رفتارهای تهدیدآمیزی که شاید در مواجهه با کودکان عادی استفاده میشود برای کودک اتیسمی حکم یک محرک عصبی را دارد و او را به شدت به هم میریزد؛ حتی ممکن است باعث حس ناامنی و ترس ابدی در او شود، طوری که در بزرگسالی به صورت جدی احساس وحشت، او را آزار دهد. نزدیکان این افراد باید آدمِ امن زندگی کودک خود باشند و این حتماً به بهبود سریعتر آنها کمک کنید. اگر کودکی با بیماری خاص به شما اعتماد کند راحتتر تمرینات توانبخشی را انجام میدهد و شما را دشمن خود نمیداند. این همان راز بزرگی است که این خانوادهها باید آن را بدانند و راه و روشاش را پیدا کنند.
بیدفاع؛ مثل یک نوزاد
حتماً دیدهاید وقتی یک نوزاد متولد میشود با هر گریه او، دیگران نظرهای متفاوت میدهند زیرا متوجه خواسته نوزاد نمیشوند. ماجرای کودکان مبتلا به اتیسم هم همین است؛ آنها از سایر هم سن و سالهای خود مظلومتر و به نوعی بسیار بیدفاع هستند؛ مغز فرد اتیسمی نمیتواند در زمینه رفتارهای اجتماعی و مهارتهای ارتباطی به درستی عمل کند و به همین دلیل است که اکثر آنان منزوی هستند و نمیتوانند از همان سالهای اولیه رشد خود، با دیگران ارتباط برقرار کنند. اولین زنگ خطر برای خانوادهها میتواند همین ارتباط نگرفتن کودکان با محیط پیرامون باشد.
مورد دیگری که افراد حتی بزرگسال مبتلا به اتیسم ممکن است به آن دچار باشند؛ نداشتن قدرت تکلم است. همچنین این افراد در برابر تغییر رفتارهای تکراری و کلیشهای مقاومت دارند و در برقراری ارتباط چشمی تا حدی ناتوان هستند. همچنین این افراد نمیتوانند پاسخ مناسبی به محرکات محیطی نشان بدهند. اختلالات اتیسم، از لحاظ شدت علائم با یکدیگر متفاوت هستند و در سه سطح کلی دستهبندی میشوند: «سطح نیازمند حمایت، سطح نیازمند حمایت زیاد، سطح نیازمند حمایت بسیار زیاد»
نکته حائز اهمیت این است که اگر خانوادهها از همان سنین پایین موارد گفته شده و علائم کلی بیماریهای خاص از جمله اتیسم را بدانند و در صورت مشاهده آنها در کودک خود به پزشک مراجعه کنند؛ میتوانند درمان را شروع کنند و آینده او را نجات دهند. البته به شرط آن که در تشخیص این علائم دچار وسواس فکری نشوند و فقط به تشخیص قطعی پزشک تکیه داشته باشند.
نقطه امن بیرون از گود
اتفاق دختر بچه اصفهانی نه اولین مورد است نه احتمالاً آخرین. پرونده دیانا یادآوری کرد هر خانوادهای توان، آگاهی، صبر و قدرت مالی لازم حمایت و مراقبت از کودکان اتیسمی را ندارد؛ یادآوری کرد همه کودکان اتیسمی به اندازه مهدی خوشاقبال نیستند و شانس زندگی در خانوادهای را ندارند که تمام وقت در اختیار آنان باشند.
همه کسانی که بیرون از گود نشستهاند مادر کودک اصفهانی را مقصر میدانند؛ هرچند در غیرانسانی بودن اقدام او هیچ شکی نیست اما اگر مادر یا پدر آموزشهای لازم را ندیده باشند، تحت حمایتهای روانشناختی قرار نگیرند و در ثبات روانی قابل اطمینانی نباشند، وقوع چنین اتفاقات تلخ و آزاردهندهای بعید نیست.
اکثر خانوادههایی که کودک مبتلا به بیماری خاص مثل اتیسم دارند، تا تجربه کردن آسیب جدی فاصله چندانی ندارند. عدم حمایتهای مادی و معنوی و ناآگاهی گسترده در سطح جامعه این خانوادهها را مشکلات جدی مواجه میکند و سرنوشت بسیاری از زوجهایی که فرزند آنها دچار بیماریهای خاص باشد به جدایی و طلاق منجر میشود.
یک جستوجوی ساده در شبکههای اجتماعی، ناامیدی والدین این کودکان را نشان میدهد. روشن است که اگر این خواندهها به حال خود رها شوند و ساز و کارها مناسب برای حمایت از آنها تقویت نشود، نه تنها در بیماری اتیسم بلکه در ۲۶ گروه بیماری دیگر که در زیرمجموعه بیماریهای خاص قرار گرفتهاند شاهد این سرنوشتهای تلخ خواهیم بود. اینکه سرنوشت یک کودک مبتلا به بیماری خاص، شبیه مهدی باشد یا دیانا، تا حد زیادی میتواند در دستان مسؤولان باشد…
کد خبر 6099238